محمد رضا میثمی

دانشجوی دوره کارشناسی پیوسته رشته کامپیوتر (گرایش نرم افزار) دانشگاه آزاد (واحد تهران شمال)

محمد رضا میثمی

دانشجوی دوره کارشناسی پیوسته رشته کامپیوتر (گرایش نرم افزار) دانشگاه آزاد (واحد تهران شمال)

زنی که از شکست هایش می گوید

«سالها از دیگران و به ویژه همکارانم پنهان کردم که طلاق گرفته ام. خوب می دانستم نگاه منفی دیگران مانع کار اقتصادی ام می شود»
مهناز فاضل یکی از کارآفرینان استان چهارمحال و بختیاری است که دوران میانسالی اش را سپری می کند.
از برخی نگاه های سنتی گلایه دارد: «برخی جنبه های فرهنگ سنتی به ویژه در شهرهای کوچک مانع حضور پررنگ زنان در عرصه های اقتصادی می شود و زنان مطلقه و یا تنها، در راه کارآفرینی مشکلاتی در پیش رو دارند که دیگران ندارند.»
فاضل از سال های دور ساکن شهرکرد بوده است. درست چند سال پس از پیروزی انقلاب از شوهرش جدا می شود و برای مراقبت و نگهداری از دو فرزند کوچکش به بازار پا می گذارد: «سال های انقلاب معلم بودم. آن زمان بهترین شغل برای یک زن معلمی بود و من هم می خواستم شغلی مناسب شأن یک زن در اختیار داشته باشم. اما سال 60 به اجبار وارد کار اقتصادی شدم و مشکلاتم هم شروع شد.»
مهناز فاضل در شهرکرد در سال های اول انقلاب با دست های خالی و بدون پشتوانه یک تولیدی پوشاک تاسیس کرد و دست زنانی را هم آن جا بند کرد: «تولیدی مانتو و شلوار مدارس را راه اندازی کردم. آن زمان یک زن را به عنوان کارفرما قبول نداشتند و من برای کسب اعتبار در بازار از عنوان معلمی ام استفاده کردم. به سراغ والدین دانش آموزانم رفتم تا در بازار پشتوانه و حامی برای خودم دست و پا کنم.»
او همان زمان را به یاد می آورد که قرار بود چند مرد برشکار را استخدام کند اما برای جلب نظر آن ها به دروغ گفته بود که کارفرما مردی است که در خارج زندگی می کند و فعلا کارها را به او سپرده است.
او می گوید: «همان مردان برشکار با دیدن خوش حسابی ها و مدیریت مناسب فهمیدند که می شود روی زنان هم حساب کرد و آن ها هم از کارفرماهای مرد چیزی کم ندارند. به همین خاطر با گذشت سال ها وقتی فهمیدند کارفرما خودم هستم رو به من گفتند که از افکار سنتی شان خجالت کشیده اند.»
دوران کار اقتصادی مهین فاضل فراز و نشیب های فراوانی دارد. او به خاطر خیلی چیزها مدام کارش را عوض کرد: «تولیدی را به ناچار تعطیل کردم چراکه به اندازه کافی سود نمی کردم و زمین و ملک هم اجاره ای بود و باید از عهده مخارج آن برمی آمدم. هیچ وقت آن زمان را از یاد نمی برم که پوشاک تولیدی ام را تک و تنها به بازارهای تهران می آوردم و یک سوم قیمت می فروختم اما همان تولیدات خودم را بعد از مدتی در بازارهای شهرکرد به نام پوشاک تهرانی می دیدم که با قیمت بسیار بالا عرضه می شد.»
دومین کار اقتصادی مهین فاضلی راه اندازی کارخانه تولید قارچ بود. اولین زن تولیدکننده قارچ در استان چهارمحال و بختیاری مهین فاضل بود. اما او باز هم این شغل را رها کرد: «زمین چهار هزار متری که کارخانه قارچ در آن بود را به مدت پنج سال اجاره کردم. دو سال اول همه قارچ های تولیدی را مجانی به بازار دادم و بعد از کسب اعتبار لازم، سود خوبی بابت تولید قارچ نصیبم شد و نام قارچ های کارخانه ام در بازار پیچید اما بعد از تمام شدن مدت قرارداد اجاره زمین صاحبخانه اصرار داشت که هر چه زودتر کارخانه را تخلیه کنم و من هم به خاطر حفظ آبرو از او شکایت نکردم و آن جا را تخلیه کردم.»
او هراز گاهی در میان صحبت هایش بر کلمه حفظ آبرو تاکید می کرد و خود را نیز از سایر زنان کشورش مجزا نمی داند: «زنان به خاطر حفظ آبرو ریسک اقتصادی نمی کنند چرا که اگر به زندان بروند ننگی برایشان است اما اگر مردان ورشکست شوند و احتمالا پایشان به زندان هم باز شود بی آبرو نمی شوند.» خیلی فوری یاد تلخ ترین خاطره اش می افتد همان زمان که به خاطر یک میلیون و 500 هزار تومان داشت به زندان می افتاد و باز هم به فکر حفظ آبرویش بود.
او سال ها بعد توانست اولین مجوز طرح صدور گواهینامه رانندگی برای زنان را بگیرد و به عنوان اولین زن در شهرکرد آموزشگاه مهارت رانندگی به همراه صدور مجوز را تاسیس کرد: «آن سال ها استقبال زنان برای یادگیری رانندگی کم بود و آموزشگاه من هم مختص زنان بود اما چون آن جا تنها مکانی بود که مجوز گواهی رانندگی هم صادر می کرد کم کم استقبال زیاد شد و حتی مردان هم برای ثبت نام به این آموزشگاه مراجعه می کردند ولی من از همان ابتدا کارم را برای زنان تعریف کرده بودم.»
اما چند سالی نگذشته بود که صدور مجوز برای گواهی رانندگی مختص راهنمایی و رانندگی شد و آموزشگاه ها تنها آموزش این مهارت را برعهده گرفتند: «در این شغل باز هم زمین و ساختمان آموزشگاه را اجاره کرده بودم اما به خاطر بی توجهی دولت و برنامه ریزی های نامناسبش این کار را هم رها کردم.»
تغییر مداوم شغل باعث شده که مهین فاضل میانسال خود را زن موفقی نداند: «به نظر دیگران من زن موفقی هستم چرا که سختی کشیدن ها را به عنوان یک زن تنها همراه با دو فرزند دیده اند.»
وقتی از او می پرسم که اگر به عقب برمی گشتید کدام کار را ادامه می دادید، می گوید: «پرورش قارچ را ادامه می دادم و حتی حالا که به گذشته نگاه می کنم از شکایت نکردنم پشیمانم.»
این زن اهل شهرکرد حالا به فکر ایجاد اشتغال برای فرزندانش و چند نفر دیگر است: «شرکت تعاونی تعمیرات، پخش و فروش موبایل را راه اندازی کرده ایم و به لحاظ رشد سود اقتصادی اش هم بد نیست منتهی اگر دولت کمی برنامه ریزی مناسب تری داشته باشد. دولت اجازه ورود قطعات را از کشورهای دیگر نمی دهد بنابراین بیش تر کسانی که در این عرصه کار می کنند به قاچاق گوشی موبایل و قطعات آن روی می آورند.»
او امیدوار است که در این کار تازه اش شکست نخورد و از آرزوهایش می گوید: «اگر از همان شروع کار اقتصادی یک ساختمان از خودم داشتم و مجبور به اجاره نمی شدم شاید در یک کار ثابت قدم می ماندم. و ای کاش فرهنگ ما هم طوری بود که یک زن مطلقه و فعالیت هایش به عنوان یک کارفرما، یک کارگر، یک فعال اقتصادی پذیرفته می شد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد